تمییز اعدادتمییز اعداد، از مجموعه مباحث "تمییز" است که به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد؛ ازاینرو به خوانندهی محترم توصیه میشود جهت فهم مطالب این نوشتار و شناخت جایگاه و اهمیت عنوان آن به مدخل تمییز (نحو) و مطالب مذکور در آن مراجعه کند. فهرست مندرجات۲ - بخش اول:عدد صریح ۲.۱ - مفرد و منصوب ۲.۱.۱ - اعداد مرکب ۲.۱.۲ - اعداد معطوف ۲.۱.۳ - اعداد عقود ۲.۲ - جمع و مجرور ۲.۳ - مفرد و مجرور ۳ - بخش دوم:عدد کنایی (غیر صریح) ۳.۱ - کم ۳.۱.۱ - أ. کَم استفهامی ۳.۱.۲ - کَم خبریّة ۳.۲ - کَأیّن ۳.۳ - کذا ۳.۴ - بِضع و بِضعَة ۳.۵ - نیّف ۴ - پانویس ۵ - منبع ۱ - اعداداعداد، الفاظ مبهمی هستند که نیاز به تفسیر و رفع ابهام دارند و این رفع ابهام ممکن است با تمییز و غیر آن صورت گیرد. بحث از تفسیر و رفع ابهام عدد با توجه به اینکه عدد بر دو گونه "عدد صریح" و "عدد کنایی" است، در دو بخش مورد بررسی قرار میگیرد: ۲ - بخش اول: عدد صریحعدد در این نوع، اسمی است که به صراحت بر کمیت، ترتیب و یا نسبت اشیاء معدود و قابل شمارش دلالت دارد. [۲]
بداءة النحو، الصفایی البوشهری، غلامعلی، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵ ه.ش، چاپ اول، ص۳۳۹.
تفسیرکننده (مفسِّر) و رفعکننده ابهام در عدد صریح بر سه گونه است:۲.۱ - مفرد و منصوبدر برخی موارد تمییز مفرد و منصوب از عدد صریح، رفع ابهام میکند: ۲.۱.۱ - اعداد مرکبمانند: «وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقیباً»؛ «و از آنها، دوازده نقیب (سرپرست) برانگیختیم». در این آیه شریفه "اثْنَیْ عَشَرَ" از اعداد مرکب بوده که توسط تمییز مفرد منصوب (نَقیبا) تفسیر شده است.۲.۱.۲ - اعداد معطوف [۶]
النحو الوافی، حسن، عباس، ج۴، ص۵۲۳؛ اعداد معطوف در میان اعداد عقود محصور شدهاند به عنوان مثال اعدادی که میان بیست و سی یا میان سی و چهل یا... قرار گرفتهاند.
مانند: « إِنَّ هذا أَخی لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً»؛ «این برادر من است و او نود و نه میش دارد».در این آیه شریفه "تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ" از اعداد معطوف بوده که توسط تمییز مفرد منصوب (نَعْجَةً) تفسیر شده است.۲.۱.۳ - اعداد عقود [۸]
النحو الوافی، حسن، عباس، ج۴، ص۵۲۲؛ اعداد عقود عبارتند از:عشرون، ثلاثون، اربعون، خمسون، ستّون، سبعون، ثمانون و تسعون.
مانند: «وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَة»؛ «و ما با موسی، سی شب وعده گذاشتیم سپس آن را با ده شب (دیگر) تکمیل نمودیم به این ترتیب، میعاد پروردگارش (با او)، چهل شب تمام شد». در این آیه شریفه "ثَلاثینَ" و "أَرْبَعینَ" از اعداد عقود بوده که توسط تمییز مفرد منصوب (لَیْلَةً) تفسیر شده است. [۱۱]
جامع الدروس العربیّة، الغلایینی، مصطفی، ص۴۶۸.
۲.۲ - جمع و مجروراز عدد "ثلاثة" تا "عشرة" در اعداد مفرد [۱۳]
النحو الوافی، حسن، عباس، ج۴، ص۵۲۵؛ از یک تا ده اعداد مفرد هستند که عدد یک و دو به مفسر نیاز ندارند و عدد سه تا ده مفسرشان جمع و مجرور است.
مفسر جمع و به جهت اضافه، مجرور بوده و از جهت مذکر و مؤنّث بودن، مخالف عدد است؛ مانند: «سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَةَ أَیَّامٍ حُسُوماً»؛ «(خداوند) این تندباد بنیانکن را هفت شب و هشت روز پی در پی بر آنها مسلّط ساخت». در این آیه شریفه "سَبْعَ" و "ثَمانِیَةَ" از اعداد مفرد بوده که توسط مفسِّر جمع و مجرور ("لَیالٍ" و "أَیَّامٍ") تفسیر شدهاند. ۲.۳ - مفرد و مجرور"المأة"، "الألف"، مثنای این دو [۱۶]
"مأتان" و "الفان".
، جمع این دو [۱۷]
"مئات"، "مئون"، "ألوف" و "آلاف".
، "الملیون" و "الملیار" از اعداد مفرد هستند که برای مذکر و مؤنث یکسان بوده و مفسِر آنها مفرد و مجرور است؛ [۱۸]
بداءة النحو، الصفایی البوشهری، غلامعلی، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵ ه.ش، چاپ اول، ص۳۴۰.
مانند: «فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ»؛ « خدا او را یکصد سال میراند». در این آیه شریفه "مِائَة" از اعداد مفرد بوده که توسط مفسر مفرد و مجرور (عام) تفسیر شده است.۳ - بخش دوم: عدد کنایی (غیر صریح)اعداد کنایی، الفاظ مخصوصی هستند که از عدد کنایه آورده میشوند و عبارتند از: "کَم"، "کأیِّن"، "کذا"، "بِضع" و "بِضعة" و "نَیِّف". [۲۱]
بداءة النحو، الصفایی البوشهری، غلامعلی، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵ ه.ش، چاپ اول، ص۳۴۳.
در ادامه به نحو مستقل به مفسِّر هر یک از این اعداد اشاره میشود:۳.۱ - کم"کم" بر دو قسم "کم استفهامی" و "کم خبری" بوده که در ادامه به مفسِّر هر یک اشاره میشود: ۳.۱.۱ - أ. کَم استفهامی [۲۲]
حاشیة الصبان علی شرح الأشمونی علی ألفیة ابن مالک، الصبان، محمد بن علی، ج۲، ص۲۹۵؛ "کَم استفهامی" به معنای عدد است و با آن از کمیّت چیزی سؤال میشود.
مفسِّر "کَم استفهامی" بر دو گونه است: ۱. مفرد و منصوب؛ مانند: «کَم عبداً مَلَکتَ»؛ در این مثال "کَم" استفهامی توسط مفسِّر مفرد و منصوب (عبداً) تفسیر شده است. ۲. مفرد و مجرور [۲۴]
شرح الرضی علی کافیة ابن الحاجب، الرضی، محمد بن الحسن الاسترآبادی، ج ۳، ص ۱۵۴؛ دلیل جرّ مفسِّر، اضافه شدن "کَم" به آن و یا به جهت حرف جر "مِن" مقدر است.
و این تنها در صورتی که "کَم" به حرف جرّ، مجرور شده باشد، جایز است؛ مانند: «علی کَم جذعٍ بُنی بیتک»؛ در این مثال "کَم" استفهامی با حرف جرّ "علی" مجرور شده و توسط مفسِّر مفرد و مجرور (جذعٍ) تفسیر شده است.۳.۱.۲ - کَم خبریّة [۲۷]
حاشیة الصبان علی شرح الأشمونی علی ألفیة ابن مالک، الصبان، محمد بن علی، ج۲، ص۲۹۵؛ "کَم خبریّة" به معنای عدد کثیر است.
مفسِّر "کَم خبریّة" بر چهارگونه است: ۱. مفرد و مجرور به اضافه؛ [۲۸]
البهجة المرضیّة فی شرح الألفیة، عبدالرحمن بن أبیبکر؛ دارالحکمة، ۱۳۷۶ه.ش، چاپ چهارم، ص ۳۵۹.
مانند: «کَم أجیرٍ فی بیت أبی»؛ در این مثال "کَم" خبری توسّط مفسِّر مفرد و مجرور به اضافه (أجیرٍ) تفسیر شده است.۲. جمع و مجرور به اضافه؛ [۲۹]
الفوائد الضیائیة، الجامی، عبدالرحمن بن أحمد؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ ه.ق، چاپ اول، ج۲، ص۸۹.
مانند: «کَم کُتبٍ لی»؛ در این مثال "کَم" خبری توسط مفسِّر جمع و مجرور به اضافه (کُتبٍ) تفسیر شده است.۳. مفرد و مجرور به "مِن"؛ مانند: «کَم مِن مرَّةٍ شاهدتهُ»؛ در این مثال "کَم" خبری توسط مفسِّر مفرد و مجرور به "مِن" (مرَّةٍ) تفسیر شده است. ۴. مفرد و منصوب؛ مانند: «کَم عَمةً لَکَ یَا جَریرُ و خَالةً فَدْعَاءُ قَدْ حلَبَتْ علیَّ عِشَارِی»؛ در این مثال "کَم" خبری توسط تمییز مفرد و منصوب (عَمةً) تفسیر شده است. ۳.۲ - کَأیّن [۳۲]
حاشیة الصبان علی شرح الأشمونی علی ألفیة ابن مالک، الصبان، محمد بن علی، ج۴، ص۱۵۲۷ و ۱۵۲۸؛ "کَأیّن" از نظر معنا مانند "کَم خبریّة" و از کاف تشبیه و "أیّ" منوّن ترکیب شده است.
مفسِّر "کَأیّن" بر دو گونه است: ۱. مفرد و مجرور به "مِن"؛ مانند: «وَ کَأَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْها»؛ «و چه بسیار نشانهای (از خدا) در آسمانها و زمین که آنها از کنارش میگذرند». در این مثال "کَأیّن" توسّط مفسِّر مفرد و مجرور به "مِن" (آیَة) تفسیر شده است. ۲. مفرد و منصوب؛ [۳۶]
النحو الوافی، حسن، عباس، ج۴، ص۴۳۵.
مانند: «...فکأیِّن آلِماً حُمَّ...»؛ در این مثال "کَأیّن" توسط تمییز مفرد و منصوب (آلِما) تفسیر شده است.۳.۳ - کذا [۳۷]
الفوائد الضیائیة، الجامی، عبدالرحمن بن أحمد؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ ه.ق، چاپ اول، ج۲، ص۸۷؛ "کذا" از کاف تشبیه و اسم اشاره (ذا) ترکیب شده و مجموع آن دو به منزله یک کلمه است و به معنای "کَم" میباشد.
مفسِّر "کذا" مفرد و منصوب است؛ مانند: «اشتَرَیتُ کذا و کذا کتاباً»؛ در این مثال "کذا" توسط تمییز مفرد و منصوب (کتاباً) تفسیر شده است. مجرور شدن مفسِّر "کذا" به حرف جرّ "من" به اتفاق عالمان نحو جایز نیست؛ اما بعضی [۳۹]
همچون کوفیین.
جرّ آن را به سبب اضافه در صورت عدم تکرار و عطف نشدن، جایز دانستهاند؛ همچون "کذا ثوبٍ" و "کذا أثوابٍ". ۳.۴ - بِضع و بِضعَة [۴۱]
بداءة النحو، الصفایی البوشهری، غلامعلی، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵ ه.ش، چاپ اول، ص۳۴۳؛ "بضع و بضعة" برای کنایه از عدد سه تا نه به کار میروند و به عدد مفرد ملحق میشوند و احکام عدد مفرد در آن نیز جاری میشود.
مفسِّر "بِضع" و "بِضعَة" جمع و مجرور است؛ [۴۳]
النحو الوافی، حسن، عباس، ج۴، ص۳۹۳، پ۳.
مانند: « غُلِبَتِ الرُّومُ• فی أَدْنَی الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ• فی بِضْعِ سِنین»؛ «رومیان مغلوب شدند! • (و این شکست) در سرزمین نزدیکی رخ داد اما آنان پس از (این) مغلوبیت بهزودی غلبه خواهند کرد... • در چند سال»در این آیه شریفه "بِضع" توسّط مفسِّر جمع و مجرور (سِنین) تفسیر شده است. ۳.۵ - نیّف [۴۵]
النحو الوافی، حسن، عباس، ج۴، ص۵۲۳؛ "نیِّف" برای کنایه از عدد یک تا نه و بعد از عدد عقود به صورت عطف بر آن و همیشه به صورت مذکر به کار میرود.
[۴۶]
النحو الوافی، حسن، عباس، ج۴، ص۳۹۷، پ۳.
مفسِّر "نیّف" مفرد و منصوب است؛ [۴۸]
النحو الوافی، حسن، عباس، ج۴، ص۳۹۷، پ۳.
مانند: «ثلاثونَ و نیِّف رجلاً»؛ در این مثال "نیّف" توسط تمییز مفرد و منصوب (رجلاً) تفسیر شده است.۴ - پانویس۵ - منبعپژوهشکده باقرالعلوم. |